پیشینه استفاده انسان از منسوجات به هزاران سال قبل از میلاد مسیح مربوط می‌شود. دانش بشر در خصوص پیدایش اولیه منسوجات به سبب عدم وجود مدارک و تاریخچه مناسب بسیار ناچیز است. منسوجات برای اولین بار به‌عنوان وسیله‌ای جهت حمل غذا و پوشش کف در پناهگاه‌ها توسط انسان‌های اولیه ابداع‌شده در مرحله بعدی به‌عنوان البسه جهت پوشاندن بدن مورداستفاده قرار گرفت.   زمانی که انسان‌های اولیه دریافتند که برای محافظت هر چه بیشتر از پوست و موی خود در برابر آب‌وهوا و عوامل محیطی به‌وسیله بهتری نیاز دارند، به اطراف خود و وسایل در دسترس با دقت بیشتری نگریستند. مردمی که در آب‌وهوای سرد می‌زیستند ، مشاهده کردند که پوست حیوانات از آن‌ها در برابر سرما محافظت کرده و گرم نگه می‌دارد. همین امر موجب شد تا انسان‌ها برای تأمین غذا و پوشش بدن خود به شکار حیوانات بپردازند. آن‌ها از پوست حیوانات به‌عنوان پوششی برای بدن خود استفاده می‌کردند. این پوست زمانی که به‌صورت مداوم مورداستفاده قرار می‌گرفت، سخت شده و از طرفی شکار مداوم حیوانات نیز برای آن‌ها امری دشوار بود. برای این منظور ، جهت افزایش نرمی و لطافت پوست، به بهبود آن پرداختند. بعدها از استخوان حیوانات به‌عنوان سوزن و از رگ‌های آن‌ها به‌عنوان نخ به‌منظور دوخت پوست استفاده کردند.

انسان های باستان، گیاهان، نی، برگ و ساقه آن ها نیز به عنوان پوشش بدن به کار برده اند. سپس نحوه ریسیدن الیاف را آموخته و آن ها را به نخ تبدیل کرده و پس از آن به تابانیدن نخ ها به دور یکدیگر به تولید پارچه پرداختند. پشم و کتان اولین الیاف مورد استفاده بوده و به دلیل سهولت در تاب دادن نسبت به پنبه به مقدار بیشتری به کار برده می شدند. آن ها گاهی از موی حیوانات نیز به عنوان بستر خود استفاده کرده و سپس با تابانیدن این مو به دور یکدیگر، پارچه تشکیل دادند.

پس از هزاران سال سرگردانی، انسان ها دریافتند که می توان در یک مکان همراه با سایر افراد زندگی کرد.از این رو جامعه ای که با نام جامعه زراعتی مشهور بود پدید آمد. در این جامعه مردم آموختند که چگونه می توان با استفاده از قطعات گیاهان، نی، موی اسب و پوست رشته ای ممتد یا نخ تولید کنند. سپس آن ها کشف کردن که چگونه این رشته های ممتد یا به اصطلاح نخ را به یکدیگر بافته و به پارچه تبدیل نمایند. به همین سبب بشر با دقت بیشتری به اطراف خود نگریست و دریافت که برای این منظور می توان از پنبه، پشم، ابریشم و کتان نیز استفاده نمود. این الیاف تا کنون نیز در زمره مهم ترین و متداول ترین الیاف طبیعی موجود قرار دارند.

الیاف

الیاف کوچک ترین واحد تشکیل دهنده مورد استفاده در تولید نخ و منسوجات به شماره می روند. الیاف رشته هایی بسیار ظریف و شبیه به مو بوده و به طور معمول دسته ای از الیاف به دور یکدیگر پیچیده و تشکیل رشته ممتدی به نام  نخ می دهند. به طور کلی الیاف به دو دسته الیاف با منشأ طبیعی و یا بشرساخته طبقه بندی می شوند. 

نخ

به منظور تبدیل الیاف نساجی به پارچه، به نوع خاصی از آرایش الیاف نیاز است. احتمالاً شایع ترین روش تولید الیاف به نخ و سپس تبدیل آن به پارچه است. اصطلاح نخ توسط انجمن آمریکایی آزمایش و مواد (ASTM) به صورت " اصطلاحی عمومی برای رشته ای ممتد از الیاف نساجی ، فیلامنت ها یا مواد مناسب برای بافت پارچه" تعریف شده است. فرایند تبدیل الیاف به نخ، ریسندگی نام دارد. فرایند ریسندگی کمک می کند که الیاف در کنار یکدیگر نگه داشته شده و به نخ استحکام ، نرمی و ظرافت می بخشد. در فرایند ریسندگی، الیاف توسط فرایند تاب دادن در کنار یکدیگر قرار می گیرند. نخ¬ها به شکل های مختلفی در دسترس هستند که عبارتست¬از:

الف) تعدادی از الیاف که توسط فرایند تاب دادن به دور یکدیگر پیچیده شده اند؛

ب) تعدادی از فیلامنت ها که بدون تاب دادن در کنار یکدیگر قرار گرفته اند؛

ج) تعدادی از فیلامنت ها که با تاب کم و یا زیادی در کنار یکدیگر قرار دارند؛

د) یک تک فیلامنت مثل ابریشم.

به طور کلی نخ ها با استفاده از الیاف بریده شده یا فیلامنت ها قابل تولید هستند. به عبارت دیگر نخ ها به دو نوع با نام های نخ های ریسیده شده و فیلامنت های ممتد طبقه بندی می شوند که نخ های فیلامنتی خود به دو نوع تک فیلامنت یا مونو فیلامنت و چندفیلامنت یا مولتی فیلامنت دسته بندی می گردند.

سیستم نمره گذاری نخ ها به منظور بیان رابطه بین طول واحد و وزن واحد نخ به¬کاربرده می¬شود. برای این منظور دو سیستم نمره گذاری اصلی موجود است که عبارتند از:







پارچه و خرید انواع پارچه های مرغوب

غذا، لباس و پناهگاه یه نیاز اصلی بشر برای ادامه حیات به شمار می¬رود. زیرا غذا باعث سلامتی، سرپناه باعث حفظ امنیت و لباس منجر به محافظت از بدن در برابر عوامل محیطی می شود. پارچه ها بخش مهمی از زندگی روزمره انسان را شامل شده و غیر ممکن است که حتی بتوان در مورد بقاء بدون آن فکر کرد.

پارچه ماده ای است که برای تهیه لباس و یا وسایل خانه از آن استفاده می گردد. سومین مرحله در تولید پارچه، شناخت روش های موجود جهت تولید پارچه است. به طور کلی پارچه ها به چهار دسته تاری پودی، حلقوی، بی بافت و برید طبقه بندی می شوند که در ذیل به تشریح هر یک و ویژگی های آن خواهیم پرداخت.

پارچه های تاری پودی

بافندگی یا weaving  نامی است که به درگیری دو دسته نخ با نام های تار و پود با زاویه قائم اطلاق شده و پارچه تشکیل شده به این 

روش پارچه تاری پودی نام دارد. در این نوع بافت، نخ های تاری به آن دسته از نخ هایی اطلاق می گردد که در راستای طول پارچه قراردارند؛ در حالیکه نخ های پود که نخ های پرکننده نیز نام دارند، در جهت عرض پارچه و در بین نخ های تار قرار داده می شوند. در پارچه های تاری پودی، لبه طولی پارچه حاشیه پارچه نامیده شده که جهتی موازی  با نخ های تار را نشان می دهد. در این پارچه ها، نخ های تار و پود اغلب در جهتی با زاویه 45 درجه با یکدیگر درگیر شده که به این جهت اصطلاحاً Bias گفته می شود.

دستگاهی که به منظور تولید پارچه های تاری پودی مورد استفاده قرار می گیرد loom نام دارد. قبل از فرایند بافندگی، نخ های مورد نیاز به منظور افزایش مقاومت در برابر تنش های ریسندگی تحت عملیاتی همچون ماسوره پیچی، آهارزنی و چله پیچی قرار می گیرند؛ اما بایستی توجه داشت که این فرایندها منجر به بهبود کیفیت نخ نخواهند شد.

در ماشین های بافندگی متداول، چله نخ های تار در پشت ماشین قرار داده شده و نخ های تار پس از طی مراحل مختلف بافت شامل تشکیل دهنه، پودگذاری و دفتین زدن به سمت استوانه ای با نام رول پارچه که در جلوی ماشین بافندگی قرار دارد، منتقل می شوند. چله نخ تار به صورت کنترل شده عمل می¬کند به طوریکه در موقع نیاز به صورت خودکار مقدار مشخصی از نخ تار را به ماشین بافندگی تغذیه می کند. 


عملکرد های اصلی ماشین بافندگی

الف) تشکیل دهنه

این مرحله شامل باز شدن و بسته شدن نخ های تار توسط ورد ها به منظور ایجاد دهانه ای جهت عبور نخ پود از میان نخ های تار است. نمای شماتیکی از یک ماشین بافندگی در شکل زیر نشان داده شده است.










نمایی از المان های بافت در یک ماشین بافندگی تاری پودی

ب) پودگذاری 

در طی این فرایند، نخ های پود توسط عامل پودگذار در درون دهنه تشکیل شده توسط نخ های تار قرار می گیرند. عوامل پودگذار اجسامی همچون ماکو، پروژکتایل، راپیر و همچنین سیالاتی همچون هوا و آب هستند.

ج) دفتین زدن

مرحله دفتین زدن شامل قرار دادن نخ های پود به صورت یکنواخت در موقعیت خود در لبه پارچه می شود. این مرحله ساختار متراکمی به پارچه می بخشد.

د) باز کردن نخ تار و جمع کردن پارچه

این مرحله شامل بستن و یا جمع کردن پارچه به دور چله پارچه و همچنین باز کردن نخ های تار از روی چله نخ تار می شود. در این مرحله یکنواختی کشش در هنگام  باز کردن نخ های تار و بستن پارچه نقشی تعیین کننده دارد.

بافندگی تاری پودی یکی از روش های اصلی در تولید پارچه به شمار می رود. این روش احتمالاً پیش از ریسندگی شناخته شده است زیرا فرایند ریسندگی زمانی کشف شد که مردم دریافتند که مواد خام پیش از فرایند بافت بایستی بهبود یابند. در طول زمان، ماشین های بافندگی متعددی ساخته شده که تمامی آن ها ساده بوده و به صورت دستی عمل می کرده و پارچه های تولید شده در این ماشین ها با عنوان پارچه های دستی شناخته شده اند زیرا تمامی فرایند ها توسط دست انجام می پذیرفت. امروزه ماشین های برقی مدرن در صنعت نساجی اساساً عملیاتی مشابه با ماشین های دستی دارند. با این حال پارچه های تولید شده توسط ماشین های برقی با سرعت نسبتا بیشتری تولید تولید شده و در مقایسه با پارچه های تولید شده توسط ماشین نقایص کم تری دارند.

ماشین های بافندگی تاری پودی بر اساس روش پودگذاری به دسته های مختلفی طبقه بندی می شوند. یکی از قدیمی ترین و پرکاربردترین انواع ماشین آلات بافندگی ، ماشین های با ماکو بوده و با استفاده از این ماشین ها، پارچه های متنوعی قابل تولید است. در این سیستم، از یک ماکوی چوبی بسیار بزرگ به منظور انجام عملیات پودگذاری استفاده شده که منجر به سایش شده و به علت استحکام کم نخ ها عملاً بهره وری کاهش می یابد. این ماشین ها بسیار پر سر و صدا بوده و سرعت بسیار کمی دارند.

نوع دیگری از ماشین های بافندگی مورد استفاده در سیستم تاری پودی ماشین های بدون ماکو هستند. در این ماشین ها، منبع تأمین کننده نخ پود بوبین بوده که در یک طرف ماشین قرار داده می شود. ماشین های بدون ماکو از بهره وری بسیار بالایی برخوردار بوده و در مقایسه با ماشین های ماکویی سر وصدای بسیار کمی دارند. پارچه های تولید شده در این ماشین ها معایب کمتری نیز دارند. از جمله ماشین های بدون ماکو می توان به ماشین های پروژکتایل، راپیر ، جت آب و جت هوا اشاره کرد.

پارچه های حلقوی

بافندگی حلقوی دومین روش از مهم ترین روش های مورد استفاد ه در تولید پارچه به شمار می رود. در سال 1589 ریور و ویلیام لی، مردان انگلیسی اولین ماشین بافندگی حلقوی را اختراع نمودند. ماشین های مدرن امروزی نیز بر اساس همان اصول اولیه کلی ایجاد شده توسط ویلیام لی تولید شده است. به طور کلی، بافندگی حلقوی شامل تولید پارچه با استفاده از تبدیل نخ به حلقه و درگیری حلقه ها با یکدیگر است. به عبارت بهتر، ساختمان بافت حلقوی متشکل از نخ هایی است که توسط سوزن به شکل حلقه درآمده و به یکدیگر متصل می گردند. در این فرایند ابتدا نخ به سوزن تغذیه و توسط قلاب سوزن کشیده شده و از داخل حلقه قبلی عبور داده می شود. با عمل عبور دادن نخ جدید از داخل حلقه قبلی، حلقه قبلی آزاد می گردد. قسمتی از حلقه جدید که درگیر با سرحلقه قبلی است، پای حلقه و نخ جدید کشیده شده از داخل حلقه قبلی حلقه جدید نام دارد.این پارچه ها با استفاده از یک نخ و یا دسته ای از نخ ها قابل تولید هستند. ساختمان یک بافت حلقوی می بایست از نقطه نظر ظرافت ، عیوب پارچه، نخ های اضافی و یا اثر مراحل تکمیلی بر روی پارچه مورد توجه قرار گیرد. اطمینان از عبور حلقه ها از داخل یکدیگر و دریافت نخ توسط سوزن قبل از آزاد کردن حلقه قبل امری ضروری است؛ در غیر این صورت در هنگام تکمیل و یا مصرف پارچه، امکان پارگی، در رفتگی و جداشدن ساختمان بافت وجود خواهد داشت. ساختار پارچه های حلقوی با استفاده از تعداد حلقه های محاسبه شده در یک اینچ مربع از پارچه که اصطلاحاً تراکم پارچه نام دارد، ارزیابی می¬شود. در یک بافت حلقوی، حلقه های عمودی درون بافت ردیف و حلقه های افقی رج نام دارند که تعداد ردیف ها تعیین کننده عرض و تعدا رج ها تعیین کننده طول پارچه هستند؛ همچنین ظرافت پارچه که توسط تعداد حلقه یا سوزن در واحد عرض بر روی ماشین تعیین شده و گیج نام دارد. به عبارت دیگر، درگیج های بالاتر ظرافت پارچه تولیدی بیشتر خواهد بود. همچنین ابعاد حلقه و ظرافت نخ در تراکم رج و ردیف در یک بافت حلقوی نقشی تعیین کننده دارند. 

در یک ماشین حلقوی عملیات تشکیل حلقه با کمک سوزن هایی نازک و نوک تیز انجام شده و به محض تشکیل حلقه جدید، از حلقه جدید بیرون کشیده می شود. در یک ماشین حلقوی به چهر مؤلفه اصلی  الف) منبع نخ ب) المان بافت ج) برداشت پارچه و د) جمع کننده پارچه احتیاج است که به تشریح هر یک خواهیم پرداخت.

الف) منبع نخ: در یک ماشین حلقوی پودی منبع نخ در بالای منطقه بافت و یا بر وری قفسه های بزرگی در کنار ماشین قرار دارند. در صورتی که منبع نخ در کنار ماشین قرار داشته باشد، ابتدا نخ به بالا منتقل شده و سپس به ناحیه بافت تغذیه می شود.

ب) المان های بافت: المان های اصلی بافت شامل سوزن ها، سینکرها، تخته سوزن و حامل ها هستند.

ج) سیستم برداشت پارچه: مکانیزم برداشت پارچه وسیله ای است که پارچه تشکیل شده را به سمت جلو ماشین هدایت می کند. 

انواع بافت حلقوی

منسوجات حلقوی به دو دسته کلی پارچه های حلقوی پودی و پارچه های حلقوی تاری طبقه بندی می شوند.

الف) پارچه های حلقوی پودی

پارچه های حلقویپودی نوعی از بافت بوده که در آن ها نخ ها به صورت افقی در راستای عرض پارچه از طرفی به طرف دیگر حرکت کرده و به عبارت بهتر عملیات تشکیل حلقه و اتصال حلقه ها در راستای پود یا عرض پارچه صورت می پذیرد. بافتنی های دستی نوعی از بافت حلقوی پودی به شمار می روند. در این فرایند تمامی حلقه ها در یک توسط توسط یک سر نخ تشکیل می گردند. 












ساختمان بافت حلقوی پودی


بافت حلقوی پودی به صورت تخت یا عرض باز بر روی ماشین های حلقوی تخت باف و به صورت پارچه های لوله ای (همچون جوراب و البسه بدون درز) بر روی ماشین های حلقوی گردباف تولید می گردند.


























ب) پارچه های حلقوی تاری

از این روش به منظور تولید پارچه های عرض باز استفاده می گردد. روش حلقوی تاری ساختاری متشکل از حلقه ها در راستای عمودی ایجاد می کند؛ به عبارت دیگر، نخ ها در یک رج حلقه های عمودی تشکیل داده و سپس به صورت مورب به ردیف بعد رفته و در آن تشکیل حلقه می دهند. به عبارتی نخ ها در راستای طول پارچه حرکت زیگزاگ خواهند داشت. همچنین در این نوع بافت در هر رج، حلقه توسط نخ های مختلف تشکیل می شود.









ساختمان بافت حلقوی تاری

با استفاده از بافت حلقوی تاری می توان پارچه هایی نظیر تریکو و راشل، تور و غیره تولید نمود.همچنین به منظور افزایش در تنوع طرح این پارچه ها می توان از سیستم ژاکارد استفاده نمود.














پارچه های بی بافت ها

هنر تولید پارچه با استفاده از درگیری مستقیم الیاف به یکدیگر، پیش از ریسندگی و بافندگی ابداع شده است. نمدی کردن فرایندی است که در آن پارچه با استفاده از درگیری الیاف در حضور گرما، فشار و رطوبت تهیه می گردد.

پارچه های بی بافت تولید شده با استفاده از چسب، آن دسته از پارچه هایی هستند که در آن ها الیاف با استفاده از نوعی چسب همچون لاستیک طبیعی در کنار یکدیگر نگه داشته می شوند. پارچه های اتصال حرارتی به پارچه هایی اطلاق می شود که در آن ها ، با استفاده از مخلوطی از الیاف بشرساخته با نقطه ذوب متفاوت اتصال حرارتی بین الیاف برقرار شده و پارچه های سوزن زنی شده دسته دیگری هستند که الیاف با استفاده از نفوذ سوزن در داخل آن ها با یکدیگر درگیر می شوند.

تمامی پارچه های بی بافت ازکاربردهای ویژه ای همچون آستری مورد استفاده در پوشاک، پوشاک یکبار مصرف یا پوشک بچه،  چای کیسه ای، بانداژ، کلاه نمدی، فیلتر و کفپوش برخوردار هستند.

اسامی پارچه ها

امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش متغیرهای مرتبط با حوزه بافندگی از قبیل تراکم نخ ، نمره نخ و درصد الیاف تشکیل دهنده نخ ها، همچنین عرض، وزن پارچه و نوع نخ ها، تعداد لایه های پارچه، رنگبندی نخ ها و از همه مهم تر طرح بافت، پارچه های متنوع و بسیارگسترده ای قابل تولید هستند. در این بین پارچه های تاری پودی با توجه به گستردگی المان های ذکر شده از تنوع بسیار بالاتری برخوردار هستند.لذا در این مقاله به معرفی انواع پارچه ها و توضیح مختصری پیرامون هریک پرداخته شده است.

اسامی پارچه ها در افواه مردم

پارچه های نخی

هر نوع پارچه از جنس پنبه خالص را پارچه نخی می نامند. همچنین پارچه های ضخیم تر را به سبب شباهت زیاد با پارچه های کتانی، به اشتباه پارچه های کتانی می نامند.

پارچه متقال

به طور عام هر پارچه خام را متقال و به طور خاص هر پارچه خام پنبه ای و یا مخلوط با الیاف مصنوعی باطرح ساده را متقال می نامند.

چیت

پارچه های کم عرض، ارزان قیمت، چاپ شده با طرح تافته و از جنس پنبه مخلوط با پلی استر چیت نام دارد.

چلوار

پارچه های پنبه ای یا مخلوط پنبه با الیاف مصنوعی که عملیات سفیدگری بر روی آن ها انجام شده باشد را چلوار گویند. در قدیم از این نوع پارچه به عنوان ملحفه استفاده می شده است.

فاستونی

پارچه های مرغوب تهیه شده از الیاف پشم و پلی استر، که در سیستم فاستونی ریسیده شده و عمدتاً برای تهیه کت وشلوار از آن استفاده می شود.

کرباس

به پارچه پنبه ای و یا مخلوط با الیاف مصنوعی و یا کنفی با طرح ساده که غالباً درشت بافت بوده اطلاق می گردد.

اسامی پارچه ها در متون ادبیات فارسی

برد

پارچه های کتانی راه راه که به برد یمانی معروف است.

پرنیان

پارچه ابریشمی گلدار ظریف

ترمه

به پارچه شالی از الیاف پشم ظریف اطلاق می گردد.

شعر

پارچه ابریشمی ساده مرغوب

دیبا

پارچه ابریشمی رنگ شده مرغوب

حریر

پارچه ابریشمی ظریف

پلاس

فرش، گلیم و زیرانداز بدون خاب، جامه پشمی ضخیم

دبیت

آستری و یا پارچه ای نرم و لطیف که از نخ تار و پود ابریشمی و یا ویسکوز استیپل با نمره 30 انگلیسی با تراکم تاری 30 و تراکم پودی40 و بسیار گرم ، نرم، سبک و لطیف که اغلب مردان عشایر از آن به عنوان شلوار استفاده می کنند.

اسامی پارچه ها در بازار

برزنت

پارچه ای چنبه ای از نخ هایی با نمره 10 و تراکم بالا که به منظور تهیه چادرهای صحرایی از آن ها استفاده می شود.

تترون

پارچه ای با طرح تافته و یا مشتقات آن از نخ تک لای پنبه ای و یا مخلوط با الیاف مصنوعی با نمراتی بین 30 تا 40 انگلیسی که انوواع مرغوب تر آن از جنس پلی استر ویسکوز در تهیه پیراهن مردانه استفاده می شود.



ترگال

پارچه ای از نخ های دولای پنبه پلی استر و یا ویسکوز پلی استرکه عمدتا به منظور تهیه مانتو ، روپوش و شلوارهای تابستانی از آن ها استفاده می شود.

تنظیف(تنزیب)

پارچه ای پنبه ای از نخ های ضخیم و نامرغوب با بافت گاز و لنو که عمده الیاف تشکیل دهنده نخ های آن از الیاف ضایعاتی می باشد.

ترویرا

اصطلاح آلمانی الیاف بلند پلی استر که با الیاف پشم مخلوط شده و نخ و پارچه فاستونی از آن تهیه می شود.

تریلن

نوعی الیاف پلی استر ساخت کشور انگلیس

داکرون

نوعی الیاف پلی استر ساخت آمریکا

کرپ

پارچه های کرپ، پارچه هایی با سطوح زبر و نقاط خالدار فرورفته و برجسته ریز هستند که با اسامی متفاوتی در بازار عرضه می گردند.

کرپ لئونارد

پارچه هاییبا طرح تافته و ندرتاً کرپ با نخ های پود کرپ که در تهیه البسه زنانه مورد استفاده قرار می گیرد.

کرپ خاویاری

به پارچه هایی که سطح آن ها  دارای گل های نسبتاً درشت به اندازه یک دانه خاویار برجسته می باشد.

کرپ کرشه

نوعی پارچه با طرح بافت غیر کرپ که بر اثر عملیات تکمیلی ظاهر کرپ مانندی پیدا کرده است.

کرپ پشمی

پارچه ای از نخ های پشمی یا فستونی با سطح چروکیده

کرپ گاباردین

پارچه هایی با نخ کرپ پرتاب با طرح گاباردین

کرپ دوشین

پارچه ای با بافت تافته و سطحی درخشان که تا حدودی ظاهر کرپ مانند داشته و از نخ های تابدار ابریشمی تولید می شود.

کرپ ژورژت

پارچه ای مات از نخ های پود کرپ پرتاب و نخ های تار کرپ کم تاب.



وال

این لغت تغییر یافته واژه voil به معنای حریر بوده و به پارچه هایی اطلاق می گردد که از جنس پلی استر ویسکوز بوده و به عنوان پارچه چادری مورد استفاده قرار می گیرد.

پلیسه

پارچه هایی با نوارهای طولی زیگزاگ از جنس پنبه یا استات که دراثر قلیا برخی نواحی به مقدار بیشتری کوتاه شده اند.

اسامی پارچه هادر متون فنی و فرهنگ های نساجی

اطلس (atlas)

اطلس واژه ای آلمانی است و منظور از پارچه های اطلس پارچه های گران قیمتی از ابریشم با طرح ساتن 5تاری است که اغلب درتهیه البسه زنانه مورد استفاده قرار می گیرد. پارچه های اطلس در قدیم بیشترمورد توجه اشراف بوده اند.

بلیزر (blazer)

پارچه فلانل پشمی که گاهی نمدی شده و یا الیاف و نخ ها در  سطح آن به صورت عمودی درآمده و در سطح پارچه قابل مشاهده هستند. این نوع پارچه اغلب در تهیه ژاکت های ورزشی مورد استفاده قرار می گیرند.

بروکید (brokade)

پارچه گران قیمت سنگین ابریشمی با فیگورهای برجسته و ژاکارد باف که در روکش مبلمانهای اشرافی به کار برده می شوند.

چادر (chador)

پارچه ای هیدرولیز شده از نخهای فیلامنتی پلی استر که تقریباً تمامی آن ها به رنگ مشکی بوده و انواع بسیار مرغوب آن ها در کشور ژاپن و کره و انواع معمولی آن ها در اندونزی و تایوان تولید می شود.

شانل(chenile)

به پارچه های تهیه شده از نخ های پود پرزدار مرسوم به نخ شانل اطلاق می گردد.

شیفون (chiffon)

پارچه شیفون ، پارچه نرم و ظریف با بافت تافته ازنخ های ابریشمی نمره 7/1 تکس و تراکم تاری و پودی 40 بوده و همچنین به پارچه های شبه ابریشمی (الیافویسکوز) با سطوح بسیار نرم نیز اطلاق می گردد.

کودری (courdory)

مخمل های کبریتی از نخ های پنبه ای برای تولید کت و شلوار، کت و دامن بوده که انواع سبک تر آن برای البسه سبک زنانه نیز به کارمی روند.

پیچ اسکن یا پوست هلویی (pitch skin)

به پارچه های بسیارظریف پشمی که بافت آن از مشتقات سرژه بوده و برای تولید البسه ظریف رسمی از آن استفاده می شود.

داماسک یا دمشق (damask)

پارچه ای ابریشمی که در آن فیگورهای ساتن پودی در زمینه ای از ساتن تاری ، سرژه یا تافته ایجاد می گردد.

دنیم

پارچه پنبه ای تارنما مورد استفاده در البسه جین با طرح سرژه 1/3 که نخ تارآن غالباً به صورت نورد چله رنگرزی شده اما نخ پودآن به رنگ سفید است. 

دوشس ساتین(duchesse satin)

پارچه بسیار ظریف ابریشمی با طرح ساتین 7 یا 8 است. 

فلانل (flannel)

نوع اصلی این پارچه ها، با طرح تافته یا سرژه با زیر دست بسیار لطیف بوده پوست در تماس با آن احساس نرمی و راحتی می کند. در این پارچه ها نخ ها از جنس پشم بوده و سطح پارچه حالت نمدی دارد. اما امروزه در صنایع فاستونی ایران پارچه ای با طرح سرژه و کمی سنگین تر از فاستونی که تنها الیاف پشم در آن رنگرزی شده و عمدتاً در رنگ های خاکستری تا ذغالی به بازار عرضه می شود. از پارچه های فلانل معمولاً برای تهیه پالتو و البسه زمستانی استفاده می شود.

جین

پارچه پنبه ای ضخیم با طرح سرژه 1/2 تارنما

ژرسه (jersey)

پارچه کشباف پودی از جنس ویسکوز ، استات، پنبه و مخلوزی از آن ها.

خاکی(khaki)

واژه ای برگرفته از ادبیات فارسی یا هندی بوده و منظور از آن پارچه ای با طرح سرژه که به علت رنگ خاکی استتار خوبی محسوب شده و اغلب در یونیفرم های نظامی از آن استفاده می شود. در قدیم این پارچه ها از جنس پنبه یا پشم بوده ولی امروزه از جنس پنبه مخلوط با الیاف مصنوعی است.

ژرژت(georgette)

پارچه ابریشمی از نخ های ویسکوز و استات با تراکم تاری 20 و تراکم پودی 18 بوده که نخ های کرپ (پرتاب) که معمولاً دو نخ با تاب z و دو نخ با تاب S هستند در کنار هم قرار می گیرند. نمره نخ در این پارچه ها حدود 8 تکس بوده و فلوت های کوتاه تاری یا پودی در زمینه تافته طرح پارچه را به وجود می آورند.

گاباردین (gabardin)

پارچه ای با بافت پایه سرژه 2/2 که جهش تارها بیشتر از 1 بوده و غالباً برای تولید بارانی مورد استفاده قرار می گیرد.

ملانژ (melange)

واژه ای به معنای مخلوط یا مخلوط کردن و به اصطلاح پارچه ای با نخ پود استیپل از پشم ظریف که فتیله یا تاپس آن رنگرزی شده است. به نخی که محصول فرایند تغذیه دو فتیله غیر همرنگ به ماشین فلایر یا فینیشر و نهایتاً رینگ (در سیستم فاستونی) بوده نیز نخ ملانژ گفته می شود.



پوپلین (poplin)

پارچه ای با بافت ریپس تاری و تارهای ظریف و پودهای ضخیم که ابتدا از ابریشم تهیه می شده اما امروزه از پنبه، پشم و الیاف مصنوعی تهیه می شود.

پیکه (pique)

پارچه ای چین دار از ابریشم،ویسکوز و پنبه با رگه های عرضی برجسته.

ساری (sari)

لباس و پارچه محلی خانم ها در هند که متناسب با آب و هوای مناطق حاره بوده و از نخ های تار ظریف و پود ابریشم تهیه می شود.

ساتین(sateen)

پارچه پنبه ای با طرح اطلس پودی 5 که در کیفیت های گوناگونی تهیه شده و به صورت سفید، رنگ شده و یا مرسریزه و چاپ شده عرضه می شود.

ساتن(satin)

پارچه ای با بافت اطلس تاری 5 که در تولید روبان هاو لباس های زنانه و تزیینات لباس و آستری به کار برده می شود.

شانتونگ (shantung)

پارچه ای ابریشمی با سطوح برجسته که اولین بار در چین تولید شده است.

ولوت (velvet)

نوعی مخمل تاری با خاب های کوتاه و متراکم و نرم

ولوتین (velveteen)

مخمل پودی کبریتی

ویبکورد (whipcord)

پارچه ای با طرح سرژه و شبیه به گاباردین

آکسفورد (oxford)

پارچه ای با بافت پاناما مربع 4 برای البسه ورزشی و پیراهنی

اپلیکه (applique)

پارچه تکه دوزی شده

برودوری (broderie)

پارچه گلدوزی شده